نوروز: روز نو، نه روزی کهنه

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 348

 

در باب آیین نوروز یکی از پرسش ها آن است که آیا باور به چنین آیین ها و مراسمی، سبب درجا زدن و تکرار تاریخی و فرهنگی نمی شود؟ به عبارت دیگر، آیا باورهایی مانند نوروز با عقب ماندگی کشورهای منطقه نوروز، نسبتی ندارد؟ بدیهی است که اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، لازم است از باورهایی مانند نوروز گذر کرد. اما پاسخ نگارنده به پرسش مطرح شده به دلایل زیر منفی است:

۱٫ یکی از ویژگی های ممتاز نوروز آن است که با تطورات طبیعت و زیست محیط هماهنگ است. هر سال هنگام بهار درختان خفته بر می¬خیزند و … اما از جهت طبیعی نیز این تکرار درجا زدن نیست. چرا؟ چون درخت سال نو، به صورت کامل، درخت سال پیش نیست. اگر درختی در طول سال نوآوری (شاخ و برگ تازه) نداشته باشد و رشد نکند و گسترش نیابد، دیگر درخت نیست! «چوب خشک» است و بدرد سوختن می خورد! با این وصف حتی نباتات هم در نوروز نو می شوند. جدای از اینکه همین تطور را در یک نگاه دقیق، عمیق و فلسفی به همه ناسوتیان نیز می توان تعمیم داد؛ چرا که بنا به دستاورد شگرف و ارزنده «صدرای شیرازی»، جهان مادی، پیوسته در حال نو شدن است و این حرکت هم فقط در اعراض نیست، بلکه این تحول و حرکت، در جوهر است: «حرکت جوهری». بر این اساس پس اصلا در طبیعت (جماد؛ نبات، حیوان و انسان در بعد مادی)، محال است که دو نوروز مشابه داشته باشیم.

۲٫ اما از جهت فرهنگی نیز نوروز به دلایلی روز کهنه نیست و روزی نو است:

یک: تعصب، تحجر و درجا زدن آنجا اتفاق می افتد که بر اصول ثابت ناهماهنگ با «زمان» و «زمانه» پای فشرد. چنین وضعیتی را در برخی روایت های سطحی نگرانه که به اسلاف دینی ارجاع می دهند، می توان دید و این روایت ها به جد با توسعه مشکل دارد (برخلاف روایت نواندیشان دینی که تلاش دارند تا عصری بیندیشند.). اما یکی از دلایلی که ادیان مختلف (زرتشت، اسلام، مسیحیت، یهودیت، و….) با مساله نوروز مشکل ندارند آن است که با پدیده متصلبی به نام نوروز مواجه نیستند، که با اصول و مسلمات ادیان تعارض داشته باشد. تطور در آیین، سبب می شود که پیروان هر باوری بتواند روایت خود را از نوروز داشته باشد و مناسک خاص خود را در ایام نوروز بجا آورد. (مثلا شیعیان در نوروز به جوار مزار ائمه می روند! حال آنکه نوروز قرن ها پیش از تشیع ریشه دارد و زیارت محور نیست! ولی با این مناسک هم تعارضی ندارد.).؛

دو: همانگونه که نوروز می تواند با مناسک دینی تعارض نداشته باشد و پویا تفسیر شود، به همان شکل هم از جهت فرهنگی با ذهنیت ها و باورهای غیرمرتبط با دین؛ (اما انسانی و اخلاقی) سازگار است. بی حهت نیست که مقامات کشورهای باصطلاح پیشرفته جهان نیز به استقبال سال نو و نوروز می روند! چون در آن پویایی، طروات و حکمت می بینند.

سه: حتی در آیین های ویژه نوروز هم در میان نوروزباوران، تصلبی دیده نمی شود. مثلا از ویژگی های سفره نوروز آن است که مزین به «هفت سین» است. اما امروزه کسی اصرار ندارد که حتما هفت مورد و مواد خاص، بر روی سفره قرار دهد. به کرات می بینیم که بیشتر می خواهند هفت سین جور شود تا اینکه هفت ماده مشخص باشد (ولو اینکه یکی از سین ها سکه و امروزه حتی «سوئیچ» باشد!). این پویایی های فرهنگی نوروز است که برای کسی که عزم شدن و تغییردارد، هیچ مانعی ایجاد نمی کند و بلکه انگیزه می دهد که در زمان خاصی از سال به فکر نو شدن در همه ابعاد (از خانه تا خود) بیفتد.

۳٫ راستی هیچگاه از خود پرسیدیم که چرا طراوت نوروز از بین نمی رود؟ حال آنکه می دانیم تکرار در هر چیز (اگر عین مراحل پیشین باشد)، خسته کننده است! دلیل طراوت هزاران ساله نوروز آن است که روز کهنه نیست؛ روز نو به نو است و در آن طرحی نو درانداخته می¬شود. اما اگر چنین نمی کنیم، پیام نوروز را بدرستی دریافت نکردیم. با این وصف چه خوب است که همگان، اینگونه مواریث فرهنگی را پاس داشته و از معنویت، اخلاقیات و باورهای فرهنگی ارزشمند آن در جهان خسته از تکنولژی و زرق وبرق ظاهری و تصنعی، بهره مفید و لازم را برگیریم و هر سال جشن نوروز را با شکوهتر از سال های پیش برگزار کنیم. (بی جهت نبود که «هایدگر» که یک پا در «مدرنیته» ویک پا در «پِست مدرن» دارد، در نقد تکنولوژی جهان توسعه یافته، به ارزش¬های «پیشاسقراطی» یونان ارجاع می داد و از آرزوهایش بود!)

محمد منصورنژاد
عضو هیات مدیره و دبیر کمیته دین پژوهی در انجمن علمی مطالعات صلح إیران
۶ فروردین ۱۴۰۲

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *